دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 May 2024
 
۳
۲
تاریخ انقلاب؛ شماره ۳

ماجرای دیدار خصوصی امام و آیت الله طالقانی چه بود؟

چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۳۹
کد مطلب: 879407
با توجه به بافت خانواده و فرزندان ایشان و اینکه یکی از فرزندان ایشان (مجتبی) از اعضای فعال سازمان مجاهدین خلق بود و دیگری هم سمپات آنان به شمار میرفت، منافقین در بیت و دفتر ایشان نفوذ کرده و آن را پایگاهی برای فعالیتهای مخرب خود قرار داده و به گونه ای عمل کردند که حساسیت ایشان برانگیخته نشود.
ماجرای دیدار خصوصی امام و آیت الله طالقانی
گروه تاریخ جهان نيوز : از جمله کسانی که (منافقین) خیلی روی او حساس بودند آیت الله طالقانی بود. سوابق و موقعیت ممتاز ایشان در میان رهبران سیاسی و مذهبی و سوابق مبارزاتی و انقلابی و نیز مقاومت خستگی ناپذیر و پایداری او در شکنجه‌گاه‌های شاه از آیت الله طالقانی یک چهره برجسته ای در انقلاب و نظام ساخته بود که با نفوذ در منزل و بیت ایشان می توانستند به اهداف خود نایل آیند.

با توجه به بافت خانواده و فرزندان ایشان و اینکه یکی از فرزندان ایشان (مجتبی) از اعضای فعال سازمان مجاهدین خلق بود و دیگری هم سمپات آنان به شمار میرفت منافقین در بیت و دفتر ایشان نفوذ کرده و آن را پایگاهی برای فعالیتهای مخرب خود قرار داده و به گونه ای عمل کردند که حساسیت ایشان برانگیخته نشود. عده ای بدون اطلاع مسئولین سپاه، کمیته شورای انقلاب، دولت و فقط از روی دلسوزی و مصلحت اندیشی برای انقلاب و شخص آیت الله تصمیم گرفتند فرزندان آن مرحوم را دستگیرکنند و چنین کردند.

خبر دستگیری به آیت الله طالقانی و دستگاههای مربوطه دولتی و سیاسی می رسد و بی درنگ تلاش بی وقفه ای برای آزادی آنان شروع می شود. آن روز تا شب منزل آیت الله مرکز ثقل همه نیروهای انقلابی ضد انقلابی، سیاسی دولتی و مردمی شده بود. مذاکرات همه جانبه با دستگیرکنندگان شروع شد و تا یکی دو ساعت پس از نیمه شب مذاکرات طول کشید و منجر به آزادی فرزندان ایشان گردید.

آن چه مهم است اینکه فرزندان آیت الله طالقانی پس از آزادی درباره نحوه برخورد و رفتار مأمورین زندان شروع به جوسازی کردند که باعث عصبانیت و ناراحتی شخص آیت الله و اعضای خانواده شد. مضافاً کادرهای بالای سازمان مجاهدین در این مدت دست به شانتاژ عجیبی زده بودند به طوری که روز جمعه ۲٤ فروردین ۵۸ آن مرحوم اعلام نمود: «من برای همیشه تصمیم دارم که از کار کناره گیری کنم و دفاتر خود را میبندم و از تهران میروم». همان روز خبر رسید که آقای طالقانی همراه با اعضای خانواده تهران را به مقصد نامعلومی ترک کرده اند.

یک بحران فوق العاده و عجیب سیاسی و حتی امنیتی سراسر کشور را فرا گرفت [...] تمام رسانه های داخلی و خارجی به کار افتاده بودند و تعزیه گردان اصلی هم مجاهدین خلق بودند. امام (ره) تنها راه حل بحران را پیدا کردن اقای طالقانی و صحبت با او میدانست .

منافقین در تمام دانشگاه ها مسئله ایجاد می کردند... اعتصاب میکردند و به دفاع از آقای طالقانی تحت نام «پدر طالقانی» جوسازی راه انداخته بودند. یعنی آیت الله این وسط شده بود بهانه ای برای اغراض سیاسی دشمنان انقلاب که مملکت را به هم بریزند؛ البته لبه تیز پیکان و حمله آنان در درجه اول کمیته انقلاب بود ولی نهایتا اصل نظام و انقلاب هدفگیری شده بود.

 آنها آقای طالقانی را به مخفیگاهی در یکی از باغ‌های کرج برده بودند و ایشان را نگه داشته و می دانستند اگر این وضع ادامه پیدا کند جمهوری اسلامی سقوط می کند.

 آنها میتوانستند ایشان را همین طور مخفی نگه دارند و هر از چندگاهی یکی دو جمله دست خط از ایشان بگیرند و دیگران هم که دسترسی به ایشان نداشتند این مشکل بزرگ به دست حاج احمد آقا حل شد. حاج احمد آقا وقتی در ایران بود با تمام اقشار سیاسی ارتباط برقرار کرده بود و توانسته بود یک رابطه دو جانبه را ایجاد کند. با گروه های مذهبی و احزاب سیاسی مسلح و مجاهدین خلق و دیگران رابطه داشت. در نجف هم آن گروه ها اعم از گروه های، سیاسی، اسلامی و مسلح همچنان آن رابطه دوستانه قبل خود را حفظ کرده بودند ایشان هم بنا نداشت که این ارتباط را به هم بزند و قطع كند علی رغم اینکه با بسیاری از آنها مخالف بود.

همین طور در پاریس و بعد از اینکه به ایران بازگشتند حتی یک حرکتی را که حاج احمد آقا در قم کردند که همه ما مخالف بودیم و بسیاری از دوستان هم اعتراض و انتقاد میکردند زمینه سازی ملاقات سران مجاهدین خلق مسعود رجوی و دیگران با حضرت امام بود که ما  یک وقت متوجه شدیم که رهبران مجاهدین خلق آمدند و می خواهند به ملاقات بروند داد و فریاد و این حرفها بلند شد که اینها را چه کسی راه داده است؟

دیدیم حاج احمد آقا آنها را به داخل برد و ملاقات کردند اما برای ما خیلی سنگین بود که اخر نمیشود اینها هم حنایت دارند می کنند؛ این همه دارند کار میکنند حالا بیایند با امام ملاقات کنند و نمی توانستیم این مسئله را تجزیه و تحلیل کنیم که پشت پرده و پشت این به اصطلاح صورت ظاهر حرکت حاج احمد آقا و موافقت امام چه چیزهایی نهفته است و یکی از موهبت های این حرکت سیاسی که حاج احمد آقا و طبیعتاً امام با این برخورد و این حرکت در آن مقطع موافق بود این بودکه حاج احمد آقا توانست با همین جلب اعتماد منافقین، جای آقای طالقانی را پیدا کند؛ یعنی به وسیله همین منافقین خلق که ارتباطش را با آنان قطع نکرده بود از قبل از انقلاب و اعتماد اینها را جلب کرده بود توانست بفهمد که آقای طالقانی در کجاست و بلافاصله بلند شد و دو سه روز در تهران ماند و رفت به کرج داخل خانه آقای طالقانی و با ایشان ملاقات کرد و طبیعی است وقتی ایشان را دید پیام امام را به ایشان رسانید و گفت: «امام میخواهند با شما ملاقات کنند».

آقای طالقانی را علی رغم تمام فشارهایی که مجاهدین خلق می آوردند و مخالفت ها به قم آوردند. به هر حال احمد آقا آقای طالقانی را از کرج برداشتند و عصر روز چهارشنبه با ماشین خودشان به قم آوردند و بلافاصله آقای طالقانی خدمت امام رسیدند و در عرض یک و نیم ساعت که با امام ملاقات کردند یک تحول عظیم و عجیبی در آقای طالقانی پیدا شد و وقتی از منزل امام خارج شدند آن چهره گرفته ناراحت و عصبانی اولیه که وارد شد تبدیل به یک چهره بشاش و خندان و با روحیه و بانشاط شده بود.

روز پنجشنبه و جمعه در منزل حاج احمد آقا میهمان بود و علما و مراجع به دیدنش آمدند و بعد از آن در اظهار نظرهایشان و سخنرانیهایشان یک دگرگونی و انقلاب درونی در جهت انقلاب و تحکیم نظام پیدا شده بود و توطئه های دشمنان در این زمینه خنثی شد. یک سخنرانی مؤثر در مدرسی فیضیه کرد و در آن سخنرانی یا بعداً اعلام کرد به این مضمون که اگر لازم شد هم من پیرمرد و هم امام تفنگ به دست گرفته و با ضدانقلاب و دشمنان می جنگیم؛ یعنی دیگر امیدشان از آقای طالقانی قطع شد.

البته حضرت امام به آقای طالقانی فرموده بودند: «ممکن است فردا فرزند من احمد را هم بگیرند، اگر او را هم بکشند، من حرفی نمیزنم» و چون ملاقات صد درصد خصوصی بود؛ یعنی شخص آقای طالقانی بود و حضرت امام و حاج احمد آقا هـم شاید مثلا یک مدت کوتاهی در آن ملاقات نشسته بودند از محتوای ملاقات هیچ کس جز خود امام و آقای طالقانی خبر ندارد ولی از بیرون که داخل اتاق دیده میشد برخورد بسیار برخورد صمیمانه ای بود؛ یعنی حضرت امام یک برخورد بسیار صمیمی و نسبتاً فوق العاده ای نسبت به آقای طالقانی داشت و آقای طالقانی واقعاً در آن جلسه زیر و رو شد؛ از اظهارات و مصاحبه های آقای طالقانی و سخنرانی هایی که درست بعد از این ملاقات کرد می توان میزان تغییراتی که در روحیه ایشان پیدا شد را متوجه بشویم.


منبع: کتاب «مشاور امین»؛ تدوین سید سعید غفوری
انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

بیشتر بخوانید:
ساواک چطور «شیخ احمد کافی» را حذف کرد؟
ماجرای پنج دقیقه خواب اضافی آیت الله مهدوی کنی
https://jahannews.com/vdccxoq4m2bqm08.ala2.html
jahannews.com/vdccxoq4m2bqm08.ala2.html
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
درود و رحمت خدا بر امام و اقاسید احمد و ایت الله طالقانی ره که عاقبت بخیر شد و لعن و نفرین بر منافقین پلید قاتل هزاران بی گناه در ایران و عراق .
Iran, Islamic Republic of
مرحوم طالقانی بواسطه ذکاوت و هوشیاری و باطن پاکی که داشت خیلی زود نفس مسیحایی امام راحل عظیم الشأن در او اثر کرد و متوجه دامی که منافقین بدطینت ملعون برایش گسترانده بودند شد و از مسیر اشتباهی که قدم گذاشته بود برگشت و عاقبت بخیر شد. اما حسینعلی منتظری علیرغم همه همراهی ها و تحمل سختیهایی که در جریان مبارزات امام و مردم بر علیه طاغوت متحمل شد متأسفانه در دهه 60گرفتار همان دام منافقین شد و علیرغم نصایح و تذکرات امام انقلاب رحمةالله علیه در همون مسیر طراحی شده دشمنان و منافقین طی طریق کرد و عاقبت خوبی پیدا نکرد.