در داستان زندگی برخی پادشاهان قدیم ایران اتفاقاتی رخ داده است که می توان از آن برداشت ها و تجربیات جالبی بدست آورد؛ از جمله در این داستان که درباره نادرشاه افشار میباشد.
قدمی در تاریخ؛ شماره ۳۹
ماجرای قضاوت زیرکانه نادرشاه درباره وزیر و باغبانش
31 فروردين 1403 ساعت 12:09
در داستان زندگی برخی پادشاهان قدیم ایران اتفاقاتی رخ داده است که می توان از آن برداشت ها و تجربیات جالبی بدست آورد؛ از جمله در این داستان که درباره نادرشاه افشار میباشد.
گروه تاریخ جهان نيوز: نادر شاه در حال قدم زدن در باغش بود که باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت: پادشاه فرق من با وزیرت چیست؟! من باید اینگونه زحمت بکشم و عرق بریزم ولی او درناز و نعمت زندگی میکند و از روزگارش لذت میبرد!
نادر شاه کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند.
هردو آمدند و نادر شاه گفت: در گوشه باغ گربه ای زایمان کرده بروید و ببینید چند بچه به دنیا آورده؟ هردو به باغ رفتند و پس از بررسی نزد شاه برگشتند و گزارش خود را اعلام نمودند.
ابتدا باغبان گفت: پادشاها من آن گربه ها را دیدم سه بچه گربه زیبا زایمان کرده.
سپس نوبت به وزیر رسید. وی برگه ای باز کرد و از روی نوشته هایش شروع به خواندن کرد: پادشاها من به دستور شما به ضلع جنوب غربی باغ رفتم و در زیر درخت توت آن گربه سفید را دیدم، او سه بچه به دنیا آورده که دوتای آنها نر و یکی ماده است، نرها یکی سفید و دیگری سیاه و سفید است بچه گربه ماده خاکستری رنگ است.
حدودا یکماهه هستند من بصورت مخفی مادر را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم آشپز هرروز اضافه غذاها را به مادر گربه ها میدهد و اینگونه بچه گربه ها از شیر مادرشان تغذیه میکنند.
همچنین چشم چپ بچه گربه ماده عفونت نموده که ممکن است برایش مشکل ساز شود.
نادرشاه رو به باغبان کرد و گفت این است که تو باغبان شده ای و ایشان وزیر.
بیشتر بخوانید:
ملیجک چگونه برای چند دقیقه شاه ایران شد؟
این مرد ثروتمند تا آخر عمرش پابرهنه بود!
سرنوشت پیکر یوسف پیامبر چه شد؟
آخوند شهیدی که روی شاهزاده قاجاری را کم کرد
خطای بزرگ و تاریخی بخش کوچکی از مردم ایران
کد مطلب: 877008
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/877008/ماجرای-قضاوت-زیرکانه-نادرشاه-درباره-وزیر-باغبانش