زنی که مامور نظارت بر رفتار «امام جواد(ع)» بود/ مظلومیت مثالزدنی جوانترین امام شیعیان
گروه فرهنگ جهان نیوز ـ امام جواد(ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود. چيزی نگذشت که آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدی بر آن حضرت عارض گشت. امفضل با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان خود گريان شد، اما پشيمانی دیگر سودی نداشت.
ابوجعفر، محمد بن علی الجواد التقی نهمین امام شیعیان که از وی با عنوان امام محمد تقی یا امام جواد یاد میشود. کنیه ایشان «ابوجعفر» و لقب او «جواد» و «تقی» است. آن حضرت فرزند علی بن موسی الرضا بوده که در ۱۰ رجب سال ۱۹۵ هجری در مدینه به دنیا آمد.
ازدواج
بعد از به شهادت رسیدن امام رضا(ع) و به امامت رسیدن حضرت امام جواد، به دستور مأمون ایشان را از مدینه به بغداد منتقل کردند. مأمون برای زیر نظر داشتن امام جواد، دخترش امفضل را به عقد امام محمدتقی در آورد تا به این وسیله بتواند حرکات امام و رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر داشته باشد. در همین باره برای بسیاری از شیعیان این سؤال بوجود آمد که چطور از دامان دختر مأمون، امام هادی(ع) متولد شد؟
ابتدا لازم است تأکید شود که امام جواد(ع) از دختر مأمون هیچ فرزندی نداشتند و فرزندان ایشان ماحصل ازدواجشان با زن دیگری به نام سمانه مغربیه بوده است.
ازطرفی ازدواج امام جواد(ع) با امالفضل از جمله مسائلی است که اظهارنظر قطعی درباره آن مشکل است؛ ولی میتوان برخی عوامل را تأثیرگذار دانست. این ازدواج، هم از ناحیه امام نهم قابل بررسی است و هم از ناحیه مأمون که چه اهدافی از ازدواج دختر خود با امام جواد علیهالسلام داشت. به نظر میرسد مأمون اهداف زیر را دنبال میکرد:
نظارت بر رفتار امام جواد(ع)
مأمون با فرستادن دختر خود به خانه امام میخواست آن حضرت را همیشه زیر نظر داشته باشد و دختر مأمون نیز در انجام این رسالت موفق بود، زیرا در خبرچینی گزارشگری ماهر بود.
جذب حکومت
مأمون تصور میکرد با این وصلت امام جواد(ع) را مجذوب مادیات و امکانات سلطنتی نموده و به قداست و حرمت امام لطمه وارد مینماید.
جلوگیری از اعتراض علویان
دشمنی مأمون با علویان موجب شد که آنان علیه وی اعتراض کرده و حکومت او را متزلزل کنند. مأمون با این ازدواج قصد داشت خود را علاقهمند به امام نشان داده و در نتیجه شیعیان قیام نکنند.
جریان به شهادت رساندن امام جواد علیه السلام از آن قرار بود که: معتصم عموی امفضل، همسر امام جواد، بود. او به پندار خود، بر آن شد تا پایههای حکومت خویش را در بغداد محکم کند. به همین منظور با جعفر پسر مأمون و امالفضل همسر امام نهم برنامه توطئهای برای قتل امام جواد علیه السلام چیدند و با یکدیگر همدست شدند.
آنان بزرگترین علت خود را برای به قتل رساندن امام جواد جلوگیری انتقال خلافت از بنیعباس به علویان میدانستند. از اين جهت معتصم و جعفر پسر مأمون درصدد تحريک امفضل برآمدند. آنها به امفضل گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستی و احترامت از هر جهت لازم است. در حالیکه همسرت در آینده احترام تو را حفظ نخواهد کرد و مادر فرزند خود، هادی، را بر تو رحجان خواهد داد؛ چراکه از او فرزنددار شده است و از تو فرزندی ندارد.
اين دو نفر آن قدر وسوسه کردند تا امفضل حسادتاش گل کرد و تحتتأثير ادعاهایی پوچ و بیاساس قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر تسليم گرديد. آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستادند تا بوسیله امفضل انگورهای سمی به امام خورانده شود. امالفضل ظرف انگور را در برابر امام جواد(ع ) گذاشت و از انگورها تعريف و توصيف کرد و به امام اصرار نمود تا از آنها بخورد.
امام جواد(ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود. چيزی نگذشت که آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدی بر آن حضرت عارض گشت. امفضل با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان خود گريان شد، اما پشيمانی دیگر سودی نداشت.
امام جواد(ع) در همان حال به او گفت: «ما یکاؤکِ؟ وا... لیضربنک الله بفقر لا ینجبر و بلاءٍ لا یستر؛ برای چه گریه میکنی؟ به خدا که پروردگار، تو را به فقری جبرانناپذیر و گرفتاری پایان ناپذیر دچار خواهد ساخت.»
همسر امام جواد (ع) چگونه به هلاکت رسید؟
امفضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به دارالحکومه معتصم راه یافت و همین، ردپای معتصم را در به شهادت رساندن امام آشکار کرد.
مطابق پیشگویی امام جواد، امفضل به دردی بیمار شد که همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد، ولی سودی نبخشید و با نکبتبارترین وضع به هلاکت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بیجانش را از چاه بیرون آوردند.
پینوشت:
شیرازی، رضا، مهمانی از مدینه (داستان زندگی امام جواد(ع))، پیام آزادی، صفحه ۳۷۳.
شیرازی، رضا، مهمانی از مدینه (داستان زندگی امام جواد)، تهران، انتشارات پیام آزادی،۱۳۷۳، صفحه ۱۱۹.
بحار الانوار، ج ۶۸.
منبع: مهرخانه